انسان از شروع زندگی اجتماعی خویش، از آن زمان که هیچ اندوخته قابـل تـوجهی بـه جـزء مایحتـاج اولیه زندگی نداشت و نیازمند ظروفی بود تا غذا و لوازم خود را در آن جای دهد. آموخته بود که از برخی منابع که طبیعت در اختیار او نهاده، مانند تنه های پوک درختان، انواع نی، کدو، برگها و … استفاده نماید. او بعـدها توانست قسمتهائی از بدن حیوانات مانند مثانه، پوست، شاخ، استخوان و حتی رگ و مو نیز بهـره گیـرد. در دوره نو سنگی، انسان ظروف فلزی را میشناخته و در کنار آن قادر به ساخت ظروف سفالین بوده است. شناخت شیشه به عهد سومریان باز می گردد و نشانه های دال بر استفاده از این ماده در ۱۵۰۰ سـال قبـل از مـیلاد مسـیح موجـود است. هرودت در تاریخ خود، به این نکته اشاره دارد که در سال ۵۳۰ قبل از مـیلاد نیـز ایرانیـان پـس از غلبـه بـر نیروهای مصری آب مورد نیاز آنها را با استفاده از ظروف سفالین بزرگ تأمین مینمودند.
در سفرنامه ناصرخسرو به مکتوبی این چنین برمیخوریم:
هنگامی که حکیم ناصرخسرو، در قرن پنجم هجری و در یک روز خاص، ناظر بر مجموعه ای از میوه ها و سبزیهای مختلف در بازار قاهره بوده، آن هم اقلامی مربوط به فصول مختلف سـال، مـی تـوان چنـین برداشـت نمود که در آن زمان تبادل کالا با خصوصیات ذیل وجود داشته است و می توان نتیجه گرفت:
- بین نواحی مختلف ارتباط تجاری برقرار بوده است.
- وجود نوعی سیستم بسته بندی که با استفاده از آن محصول فاسد شدنی از مناطق دوردسـت بـه قـاهره انتقال داده می شد.
- سیستمهای منظم حمل و نقل بین نواحی مختلف وظیفه انتقال را بر عهده داشته است براستی تجار و تولید کنندگان در آن زمان برای بسته بندی این اقلام متنوع و صدها نوع محصول دیگر از چه روشهائی استفاده می نمودند؟
به هر روی به نظر می رسد با توجه به امکانات آن زمـان، هـدف از بسـته بنـدی، بیشتر محافظت از کالاها در مقابل تنشها و آسیبهای فیزیکی و جو’ی بوده است. برای مثال، موادی مانند عسل و یا کره را در مشکهائی که از پوست حیوان تهیه شده بود، نگهداری می کردند. نمک و مواد دانه ای را در خورجین می ریختند و محصولاتی مانند هندوانه، خربزه و انگور را در سبدهای جادار قرار میدادنـد.
بـا ایـن همـه اگـر بـه تاریخ بسته بندی تا پیش از انقلاب صنعتی نگاه کنیم، در می یابیم که در فاصله زمانی چنین طولانی، تحول مهم و چشمگیری در این زمینه رخ نداده است. کوچک بودن حجم تبادل بینالمللی کالاها در مقایسـه بـا زمـان بعـد از انقلاب صنعتی و تنوع بسیار کم در مواد مورد نیاز برای بسته بندی و حرکت آهسته ی کاروانها برای حمل و نقـل را میتوان از علل عمده این وضعیت عنوان کرد.
اگر در این موارد با نظامی پیچیدهتر از روابـط کـالایی روبـه رو میشویم بیشتر بدین علت است که سیستمهای اقتصادی و سیاسی جامعه موردنظر توانسته بود از حداکثر امکانات موجود بهرهائی در خورتوجه ببرد ظهور انقلاب صنعتی، به راستی تحولی اساسی در نظام تولید کالائی و تبادل آنها ایجـاد کـرد.
بـا ظهـور انرژی بخار، بشر به نیرویی غیر از نیروی انسانی دست یافته و تحول در اندیشه او نیز منجر به کاربرد علوم و فنون جدید شد، انرژی حرارتی، آب را بخار کرد و بخار فشرده آب، چرخهـا را بـه گـردش درآورد.
طنـین حرکـت جدید، زودتر از حد تصور آن روز، سرتاسر جهان را لرزاند. نظام تولید کالا توانست با شتابی بسیار زیاد، پیرامون خود را انباشته از کالا کند.
کاربرد علوم جدیـد بـه تـدریج جهـان را بـا تنـوع بیشـتری از کالاهـا و مـواد مواجـه کرد.بدیهی است که آن انباشتگی و تنوع، ضرورت یافتن بازارهای فرامـرزی را اجتنـاب ناپـذیر سـازد. از طـرف دیگر، تولید بیشتر نیاز به مواد خام بیشتر داشت و در بسیاری از موارد، سیستم تولیـدی قـادر نبـود درون مرزهـای کشورهای تازه صنعتی، این حجم از مواد را بیابد، چنین شد که حجم عظیمی از تبادل های جهانی بر مدار تبـادل مواد خام یا کالای صنعتی استوار گشت.
به تدریج، کشورهایی کـه هنـوز بـا انقـلاب صـنعتی و رنسـانس علمـی درگیر نشده و از نظـام تولیـدی نـازلتری برخـوردار بودنـد تبـدیل بـه بازارهـایی بـالقوه، بـرای کالاهـای صـنعتی کشورهای توسعه یافته شدند که البته برای چنین تبادلی، چیزی جز مواد خام نداشتند.
در این میان ضـرورت بـین المللی شدن تبادل کالائی، رشد و توسعه ناوگان حمل و نقل جهانی بود، ابتدا پژوهشگران و مکتشفان به حرکت درآمدند، کوششها و مساعی آنان برای یافتن منابع خام و حوزههای جغرافیایی وسیع منجر به یافتن قارههای دیگر شد و بدین نحو عصر تبادل مواد خام با کالای صنعتی آغاز شد.
در صحنه داخلی کشورهایی که انقلاب صنعتی آنان را به جنـب جوشـی بسـیار متفـاوت وا داشـته بـود، حادثه مهم دیگری نیز در حال رخ دادن بود، این واقعه از رقابت میان تولیدکنندگان برای تولید بیشتر، متنوع تر و ارزانتر حکایت داشت، به گونهای که مجبور به انجام نوآوری در ساخت ماشـینهای تولیـدی و تولیـدات صـنعتی مختلف بودند. به تعبیری دیگر، نوآوری به معنی تبلور دانش بیشتر در ساخت کالاها نیـز بـود و همـین دو مـورد، ریشه اساسی ایجاد تحولی بسیار مهم در شکلگیری و رشد صنعت بسته بندی شدند، اینبار بازارها شکل جدیدی به خود گرفتند و کالاها، به دلیل استفاده بیشتر از از دانشی که در آنها متبلور شده بود، تا دور دسـتها طـی طریـق می کردند تا به دست مصرف کنندگانی، این بار با فرهنگی متفاوت برسند. بـه ایـن ترتیـب، بـه تـدریج ضـرورت وجودی پوششی دیگر به نام ارتباطی اطلاعاتی و یا ارتباطی تبلیغاتی، در مجموعه بافت و سیستم بسـته بنـدی احساس شد.
سیستم بسته بندی این بار بـه صـورت مجموعـه ای بـا دو پوشـش درآمـد، یکـی پوشـش حفـاظتی و دیگری پوشش ارتباطی و این دو تا به امروز نقش مهمی در طراحی و ساخت سیستمهای بسته بندی در مجموعـه نظام کالایی بازی کرده اند. از ترکیب این دو پوشش که ظاهرا۲ دو خصلت متضاد در خـود دارنـد،
یـک سیسـتم بسته بندی حاصل می شود. اولین پوشش-یعنی پوشش حفاظتی–شرایطی ایجاد می کند کـه تحـت آن شـرایط، از نفوذ و تأثیر عناصر مخرب خارجی جلوگیری شده و بدین ترتیب ارتباط کالا را با جهان قطـع مـی کنـد، دومـین پوشش–که پوشش ارتباطی است- بر عکس پوشش اول، کوشش میکند شرایطی برای ایجاد ارتباط این کالا با جهان خارج ایجاد کند. برای مثال، آن دسته از مواد غذائی که به شـدت تحـت تـأثیر آلاینـده هـای محـیط قـرار میگیرند، باید کاملا از جهان خارج دور نگهداشته شوند، و این در حالی است که طرحها و برچسبهای موجود روی این پوششها حفاظتی، کوشش می کنند از محتوای این بسته اطلاعات لازم را به جهان خـارج انتقـال دهنـد.
پوشش حفاظتی در بسته بندی، باید با مجموعه ای از عوامل فیزیکی، شیمیائی و شرایط حمل و نقل و انبـار مقابلـه کند و پوشش ارتباطی آن باید بتواند با استفاده از علومی چون روان شناسی و جامعـه شناسـی بـر مقـولاتی چـون رقابت تجاری در حوزه اقتصاد، چیره شده و نیازهای مصرفکننـدگان را تـامین نمایـد، بـه همـین دلیـل، سیسـتم بسته بندی بدون توجه به عوامل فوق سیستمی کامل نبوده و موفق نخواهد شـد تـا وظـایف و اهـداف خـود را بـه انجام رساند. در کنار ان باید توجه داشت که سیستم بسته بندی از شـرایط پیچیـده اقتصـادی، سیاسـی و فرهنگـی جوامع مختلف نیز تأثیر می پذیرد.
برای مثال، رقابت فشرده میان تولیدکنندگان و بازرگانان، به تدریج، هنر را نیـز به صحنه این صنعت وارد کرد، هنر توانست به مجموعه این سیستم ارتباطی، مفهومی به نام جذابیت را نیز اضافه کند و جهانی بسیار متنوع تر را مقابل دید قرار دهد. به علاوه استفاده از علـوم دیگـر، نظیـر روانشناسـی فـردی و اجتماعی و ارگونومی، به سیستمهای مختلف بسته بندی، مفاهیمی نظیر آرامش، شور و سهولت در اسـتفاده را نیـز اضافه کرد.
مستقل شدن این صنعت از مجموعه صنایع دیگر، زمانی آغـاز شـد کـه بـه دلیـل فشـرده شـدن رقابـت و کاربردهای علوم و فنون متنوع در این دسته از صنایع و بویژه محدودیتهای اعمـال شـده حاصـل از فرآینـدهای اقتصادی رقابت–پدیده پژوهش و توسعه آن به صورتی جدی به وجود آمد. این بـار، صـنایع بسـته بنـدی سـهمی قابل توجه از بودجه های پژوهشی شرکتهای تولیدی را به خود اختصاص دادند. حاصل این پژوهشها، این امکـان مهم را فراهم کرد تا بتوان مواد غذایی، را به کمک فرآیندهای گوناگون بسته بندی کرده و بدین ترتیـب بخـش بسیاری از مواد غذائی که تا پیش از این تحول، فاسد شده و از بین می رفت به مـدد تحـولی ایـن چنـین قابـل استفاده شود. چنین فرآیندی، در حقیقت تأثیر سودمند رشد و توسعه صنایع بسـته بنـدی بـر صـنایع دیگـر، بـویژه کشاورزی، بود. امروزه، صنایع بسته بندی تبدیل به یک فناوری قدرتمنـد شـده، امـا بـا وجـود بـر طـرف نمـودن بسیاری از مسائل، مشکلاتی نیز میانه مسیر تولید تا مصرف کالا ایجاد کرده که بیشتر به ارتباط میان ایـن دسـته از صنایع با محیط زیست باز میگردد. به هرحال، هرچند بسته بندی از جنبههای مختلف قابـل بررسـی اسـت،
امـا بـا توجه به آنچه گفته شد سه عامل مهم و اصلی آن عبارتند از:
۱- زمینه اقتصادی:
در مرحله تولید یک بسته تمام جوانب اقتصادی مورد لحاظ واقع شود. در تولید هـر نـوع (بسـته بنـدی از کیسه نایلونی یک نان تا بسته بندی نوعی شکلات گران قیمت) با سقف بودجـه ای متناسـب بـا محصـول روبـه رو هستیم و تنها در بعضی موارد است که می توان این سقف را جا به جا نمود، هزینه تولید یـک بسـته بایـد بـا بهـای محصول تناسب منطقی داشته باشد و مواد اولیه آن دارای حداقل دور ریز بوده و کمترین فضا را اشغال نماینـد و بالاخره قابلیت تولید انبوه را داشته باشد.
۲- زمینه تکنیکی و کاربردی
محافظت از کالا، اصلی ترین وظیفه بسته بندی است. این حفاظ از هر جنسی کـه باشـد، بایـد کـالا را بـه
خوبی در برگیرد و آنها را در بعضی موارد در مقابل ضربه و تکان حفظ و به خوبی وزن کالا را تحمل نماید.
۳- زمینه تبلیغاتی و بازاریابی یا جادوی هنر بسته بندی
طراحی برای محصولات تجاری بخشی از روند تولید و بازاریابی است. قبـل از شـروعکـار، طـراح بایـد تحقیق جامعی درباره محصول انجام داده و اطلاعات دقیقی گردآوری نماید. وی باید محصول را کاملا۲ بشناسدو با مشخصات، امتیازات، موارد مصرف، توانائی بالقوه فروش، سلیقه ها و عادات خرید مصرف کننـدگان احتمـالی آن، زبان شناسی رنگها و حتی محصولات رقبا آشنا باشد.
در یک سیستم بسته بندی، محتوا هرچند همان کالاست اما یک سیستم بسته بندی مناسب باید بتواند این محتوا را با نمودی متناسب با آن عرضه کنـد، بـدیهی اسـت کـه میان محتوی و نمود، یعنی کالا و بسته بندی، باید رابطه یی مبتنـی بـر اطلاعـات اسـتوار باشـد، بـه عبارت دیگـر، اطلاعات واسطه ای میان محتوا و نمود است، به طوری که هر نمودی جلوهای از محتـوی اسـت.
تضـاد و تنـاقض میان محتوا و نمود یعنی ساخت اطلاعات نادرست میان این دو میتواند تمام مفهوم بسته بندی را در محدوده زمانی خاص بی حاصل نماید و بدین ترتیب اعتماد خریدار را به کلـی تخریـب کنـد، بنـابراین کـاهش فـروش و
فروپاشی تبادل برای چنین سیستمی کاملا متحمل است. از سوی دیگـر هـر کـالائی در درون بسـته بنـدی، دارای زمانی خاص برای حفظ ساختار و ویژگیهای خود است، بنابراین رابطه اطلاعاتی میان کالا و بسته بندی تابع زمان معینی است و بعد از آن چنـین رابطـه ای گسسـته مـی شـود، از ایـن روسـت کـه هـر سیسـتم بسـته بنـدی و بـویژه بسته بندیهای موادغذایی که سریعتر محتوایشان تخریب میشود، دارای زمـانی مشـخص بـرای کـاربرد و اسـتفاده هستند، به همین دلیل کوشش تمامی تولیدکنندگانی که در بازارهای رقابتی فعالیت مـی کننـد بـر ایـن مـدار دور می زند که از زمان حمل کالا تا عرضه و مصرف آن، رابطه اطلاعاتی میـان محتـوا و نمـود، در مجموعـه کـالا و بسته بندی آن تخریب نشود و بر هم نریزد.
در حقیقت برای افزایش ثبات در این ارتباط است که در یک سیسـتم بسته بندی، از پوشش حفاظتی نیز بهره میگیرند، هرچه پوشش حفاظتی طول عمـر بیشـتری داشـته باشـد، سیسـتم بسته بندی میتواند نمود اطلاعاتی خود را برای مدتی طولانیتر – منطبق با شرایط درونی کالای خود – حفظ کند.
در نگاهی دیگر، پدیده پوشش ارتباطی (یعنی نمود بسته بندی)، تابع فاکتور دیگری است که میتوان نام آن را هنر جذب یا هنر ارتباط نامید. استفاده از پدیده هنر برای ایجاد جاذبه در یک پوشـش ارتبـاطی، مـیتوانـد نقش بسیار تعیین کننده ای در فروش یک کالا داشته باشد. هنر دقیقا با چنین هدفی به کمک پوشـش ارتبـاطی و نمودی یک سیستم بسته بندی می آید. روشن شدن سهم هنر در نظامهای تولیدی ضعیف میتواند یکی از عوامـل بسیار مهم گسترش دامنه فروش و بازار آنها باشد. آنچه که در بدو امر یک سیسـتم تولیـدی و یـا یـک مـدیریت قوی آبدیده در کوره رقابت باید از آن مطلع باشد مسئله «پیـام هنـری» اسـت. یـک پیـام هنـری موفـق در حـوزه سیستمهای بسته بندی، می تواند در خریدار یا گیرنده، احساسی به نام جذبه و یا توجه ایجاد کند، طوری که بتواند منطق خود را فراتر از منطق حاکم بر آن ذهن، در لحظه خاص اعمال کند. بنابراین یـک پیـام هنـری بایـد بتوانـد
ذهن خریدار را تا آنجائی که ارتباط اطلاعاتی میان این پیام و محتوی، یعنی کالای درون بسته بندی، از بین نرود به خود جلب کند. اگر اندکی در یک سوپرمارکت بزرگ قدم بزنید و برای مثال خریدار شیرینی باشـید، دسـت شما به ناگهان به سراغ آن جعبه ائی خواهد رفت کـه پیـام هنـری قـویتری دارد، و مـی تـوان گفـت کـه اکثریـت خریداران، همان جعبه را انتخاب می کنند، بدون آنکه محتوای آن با محتوای سـایر بسـته بنـدیها تفـاوت چنـدانی داشته باشد. جادوی پیام هنری در بسته بندیها را همیشه مدیران فروش موفق شرکتها درک کرده و میکنند. آنـان خوب میدانند که بدون چنین جاذبهای از فروش خبری نیست.